داستان فیلم دربارهٔ یک مجرم فراری به نام ریچارد بی. ریدیک است که توسط یک سفینه فضایی در حال انتقال به سیارهای دیگر میباشد. اما پس از اصابت سفینه به یک دنبالهدار آنها مجبور به نشستن بر روی سیارهای همانند صحرا میشوند. بعد از این ماجرا در این سیاره، خدمه سفینه متوجه میشوند ریدیک تنها کسی نیست که آنها باید از او بترسند. موجودات بیگانهی بسیار خطرناک در سیاره زندگی میکنند که صبحها در تاریکی مخفی میشوند و شبها به شکار میروند...
اکشنترسناکعلمیوتخیلیهیجان انگیز
امتیازم به این فیلم: ۷.۵
فیلم خوب و ارزشمندی است و تماشایش هرگز وقت تلف کردن نیست.
پیشنهاد میکنم زمان را از دست نداده و تماشایش کنید.
----«(اسپویل)»----
اندک کاستیها و نقاط ضعف فیلم:
۱. موسیقی فیلم به ویژه تیتراژ آغازین، با کلیت داستان و حال و هوای آن همخوانی ندارد.
۲. فیلم بر بستر فیزیک کوانتوم روایت میشود. دانشی که حتی با گذشت نزدیک به ۱۵ سال از انتشار اثر، هنوز هم برای بسیاری از قشر دانشآموختهی دنیا گنگ و میهم است، چه رسد به بیشینهی تماشاگران آثار سینمایی که از آموختن علوم پایه هم بیبهرهاند. در چنین شرایطی، سازندگان در روایت بنیان اثر بسیار ضعیف عمل کردهاند.
۲. اگر کارگردانی اثر به کریستوفر نولان سپرده میشد، بیشک یکی دیگر از شاهکارهای تاریخ سینما پدید میآمد. مجموعه سازندگان نتوانستهاند همه پتانسیل نهفته در این ایده را شکوفا کرده و بر پرده سینما نمایان کنند. همچنین در ساخت اندک لحظات و صحنههای دراماتیک و رومنس چندان موفق عمل نکردهاند.
برای نمونه: سکانس بوسهی «جیک گیلنهال و میشل موناهان» بسیار سحی و ضعیف به تصویر کشیده شده است. سکانسی که با وجود همه نقطه ضعفهای موجود در روایت داستان، توانایی تبدیل شدن به یکی از ماندگارترین بوسههای سینما را داشت!
و …
روز خوش روزگار به کام
هزار بار که نه😉
نهایتاً دو یا سه بار، آنهم برای درک بهتر جزییات داستان که ممکن است از آنها جا مانده باشیم.
🙏