David Silverman

هیولاها برای بالا بردن قدرت شهرشان، کودکان را می‌ترسانند اما از مواجهه‌ی مستقیم با آنها هراس دارند چراکه ممکن است آلوده شوند. در این میان، دختر بچه‌ای وارد شهر آنها می‌شود و تحولات بسیاری در آنجا به وقوع می‌پیوندد.

دو فلومل که گونه‌ای منقرض شده از موجودات کرکی شبیه خرگوش با سوراخ‌هایی در وسط بدن، از سال 1835 به شهر شانگهای امروزی منتقل می‌شوند.

مالفیسنت در حال بررسی لیست مشتریان است، هومر از اینکه در این لیست وجود ندارد شاکی شده است. این برنامه دنبال سیمپسون هاست. در این برنامه آن ها میزبان یک مهمانی دیزنی هستند و…

لوکی پس از اخراج از آسگارد ، با بارت سیمپسون همکاری می کند و یک رویداد کراس اوور ایجاد می کند که ادای احترام به قهرمانان و اشرار جهان سینمایی مارول است.

مگی و مارژ در بهترین پارک بازی کودکان نوپا در اسپرینگفیلد قرار ملاقات می گذرانند که مگی با یک پسر کوچک خرد شد. این ابتدا عشق است و مگی آرزو دارد که پس از یک روز پر از عشق و علاقه روزی دوباره او را ببیند

این انیمیشن کوتاه در مورد دختر کوچک خانواده سیمپسون‌ها به نام مگی است که در مهد کودکی دور افتاده در اسپرینگ فیلد پستونک خود را گم کرده است. مگی که تصور میکند پستونکش توسط موجودات اهریمنی فضایی به سرقت رفته است ماجراجویی خود را آغاز کرده و به زودی در نبردی بزرگ در مقابل نیروهای تاریک کهکشان قرار میگیرد تا اینکه…

"هومر" کچل، چاق و اندکی احمق و در عین حال به شدت دوستدار خانواده، همسرش "مارج" که به شدت نگران دور هم نگه داشتن اعضای خانواده است، پسرشان "بارت" که اگر عقل اش به کاری قد ندهد از انجام آن خودداری می کند، دخترشان "لیزا" که روشنفکری عاشق نواختن ساکسیفون است و فرزند کوچک شان "مگی" خانواده سیمپسون را تشکیل می دهند. این خانواده که در شهر کوچک اسپرینگ فیلد زندگی می کنند، دچار دردسری بزرگ می شود. ماجرا با نجات خوک فراری کوچکی توسط هومر از قصابی شدن آغاز می شود. هومر خوک را به خانه آورده و ...