Moon Ga-young

آن جو هیونگ، وکیل با تجربه و منطقی‌ای است که بدون باور به عدالت‌طلبی، فقط به خاطر علاقه به منطق وارد حرفهٔ وکالت شده و حالا با فروپاشی آرامش کاری‌اش مواجه است. در مقابل، کانگ هی جی، همکار جوان و اجتماعی او، با دیدگاهی انسان‌دوستانه و پر از ایمان به تأثیرگذاری بر زندگی دیگران کار می‌کند. همراه با سه وکیل دیگر، این پنج نفر در مسیر رسیدگی به پرونده‌ها، هم حرفه‌ای رشد می‌کنند و هم دوستی‌های عمیقی میان‌شان شکل می‌گیرد.

بک سو جونگ، لیدر تیم برنامه‌ریزی یک فروشگاه بزرگ، در کار خود سخت‌کوش و موفق است. او پس از 16 سال، بان جو یون، مدیر جدید و جانشین فروشگاه را ملاقات می‌کند. آن‌ها در نوجوانی از طریق یک بازی آنلاین با هم آشنا شده بودند. در آن زمان بان جو یون عاشق بک سو جونگ بود، اما وقتی احساساتش را بیان کرد، توسط او رد شد. حالا، آن‌ها در محیط کار با چالش‌های جدیدی روبرو می‌شوند.

به نظر می رسد که عشق برای یک مرد ثروتمند چیزی جز یک بازی سرگرم کننده نباشد. او با دوستانش شرط می بندد که دل دانشجوی ممتاز دانشگاه را به دست بیاورد، اما اوضاع مطابق انتظارش پیش نمی رود و...

یون گی هون در شهری که خواهر دوقولویش، بیست سال پیش در آن ناپدید شده، رستورانی می زند و به عنوان سرآشپز مشغول به کار می شود. یک روز به طور تصادفی و خود به خود شروع به خندیدن و گریه کردن میکند. او بعدا متوجه میشود اینها احساسات دختری به اسم نوه دا هیون هستند!

داستان سریال درباره زندگی عاشقانه و واقع گرایانه چهار نفر میباشد. این چهار نفر همگی در شعبه یک بانک که 99امین سالگرد تاسیس خود را جشن می گیرد، باهم آشنا می شوند…

لیم جو گیونگ دختر دبیرستانیست که نسبت به همه چیز خوش بین و مثبت است به جز ظاهر خود! او از اینکه در فضای عمومی بدون آرایش دیده شود متنفر است ، اما خوشبختانه با کمک کمی از آموزش های ویدئویی اینترنتی ، به یک متخصص آرایش خودآموز تبدیل شده است.