اکشن

یک کارآگاه دایره جنایی باید گروهی از تبهکاران که سعی دارند با پخش نوارهای ویدئویی از صحنه های قتل و جنایت، در رسانه محبوبیتی بدست آورند، را متوقف سازد...

سرهنگ ارتش امریکا (جورج کلونی) و زنی که رئیس اوست باید تسلیحات اتمی روسیه را که دزدیده شده بیابند، قبل از اینکه این تسلیحات بدست تروریستها بیفتد.

«نیک بیم» (تیم رابینز) در یک شرکت تبلیغاتی کار می کند و از زندگی اش بسیار راضی است، تا اینکه یک روز از سر کار بر میگردد و متوجه می شود که همسرش با رئیسش رابطه دارد. وقتی که در اوج عصبانیت با اتومبیلش مشغول رانندگی است، یک دزد (مارتین لارنس) به او دستبرد می زند...

«لوتر ویتنی» (ایست وود)، دزدی کارکشته وارد خانه ی «والتر سالی ون» میلیاردر (مارشال) می شود. اما در خانه ی «سالی ون»، همسر او (هاردین) را با رئیس جمهور امریکا (هاکمن) سرگرم می بیند. کمی بعد محافظان رئیس جمهور، «خانم سالی ون» را به قتل می رسانند...

گروهی تروریست عرب به رهبری «نقی حسن» (سوکت)، یک هواپیمای 747 را با چهار صد مسافر می ربایند. «ستوان آستین تراویس» (سیگال)، مأمور اطلاعاتی امریکایی، مطمئن است که این یک هواپیما ربایی معمولی نیست.

جنگ خلیج فارس. در عملیات «توفان صحرا»، «ستوان ناتانیل سرلینگ» (واشینگتن)، فرمانده ی یک واحد ارتش امریکا، به خطا دستور نابودی تانکی را می دهد که در واقع تانکی «خودی» است و عده ای از سربازان هم وطنش، از جمله یکی از دوستان صمیمی اش کشته می شوند. فشار روحی این ماجرا، او را به نوش خواری و فروپاشی زندگی زناشویی اش می کشاند.

«کیسی رایبک» (سیگال) هم راه با برادرزاده اش، «سارا» (هایگل) برای گذراندن تعطیلات، سوار قطاری می شوند که در مسیر خود از دنور به لس آنجلس، از «راکی ماونتینز» می گذرد. اما «تراویس دین» (بوغوسیان) قطار را به گروگان می گیرد و برای تحت کنترل گرفتن یکی از سلاح های فوق سری دولت، قطار را تبدیل به مقر فرماندهی خود می کند...

«جین واتسن» (دپ) مردی است معمولی که هنگام بازگشت از مراسم خاک سپاری همسر سابقش، به «آقای اسمیت» (واکن) و «خانم جونز» (مافیا) برمی خورد که دخترش را می ربایند و به او اسلحه ای با شش گلوله و یک کارت رمز گشا می دهند و خط سیر «فرماندار گرانت» (میسن) را در اختیارش می گذارند و به او می گویند که تنها ۷۵ دقیقه فرصت دارد فرماندار را بکشد و اگر نه دخترش را خواهد کشت.

مکس کرک پاتریک افسری است که از کیت مک کوئین، یک دادستان که تحت تعقیب ماموران کا گ ب است محافظت می کند...

حالا که روزهای آدم‌کشی دن به پایان رسیده، تنها چیزی که برای کریسمس می‌خواهد این است که یک تعطیلات عالی را با فرزندانش بگذراند. اما وقتی متوجه می‌شود دخترش برنامه‌های دیگری دارد، یک سفر خانوادگی به لندن رزرو می‌کند، سفری که ناخواسته همه آن‌ها را در تیررس یک دشمن غیرمنتظره قرار می‌دهد…

دو ماجراجو جوان در یک تلاش هیجان انگیز از سرزمین های جدید بازدید می کنند، اسرار باستانی را کشف می کنند و با پوکمون ها و توپ های پوکی روبرو می شوند که قبلاً هرگز ندیده اند.

یک کارگاه پلیس در لس آنجلس به قتل میرسد به خاطر اینکه او یک میکروفیلم پیدا کرده که دستور العمل پختن کلوچه های کوکائینی را نشان می دهد. یک گروه پلیسی شبیه به فیلم «سلاح مرگبار» مسئول رسیدگی به این پرونده می شوند...

شبحی به نام کیج که خود را ̎فرشتهٔ مرگ̎ می‌خواند، تک‌تک گنگسترهای مشهور گاتهم سیتی را از پا در می‌آورد. مدیر فاسدی به نام ̎ آرتور ریوز̎ در تلاش است تا انجام این جنایات را به ̎بتمن̎ نسبت دهد. ̎بتمن̎ برای روشن شدن واقعیت، جست‌وجو برای یافتن هویت ̎فرشتهٔ مرگ̎ را آغاز می‌کند. تا اینکه در کمال تعجب در می‌یابد که

هواپیمای حامل تروریست معروف انگلیسی، «چارلز رین» (پین) را هم دستانش می ربایند و مسئول «حراست» هواپیما، «جان کاتر» (اسنایپس)، به مقابله بر می خیزد.

به دنبال یک جنایت، گولدن، رهبر جدید گروه خشن و قدرتمند فوریوزا، قدرت را به دست گرفته و تلاش می‌کند قلمروی خود را تا آن سوی مرزها گسترش دهد…

هنگامی که یک قیام شیطانی جهان را تهدید به نابودی می‌کند، یک راهب و یک کشیش طرد شده با هم متحد می‌شوند تا از یک پسر جوان قدرتمند و نسل بعدی جادو محافظت کنند. اکنون در حالی که نیروهای تاریک نزدیک می‌شوند، این سه نفر باید با شیاطین درونی خود روبرو شوند…

پیرمردی مرموز به نام «مریک» به «بافی»، دختر نوجوان کالیفرنیایی،می گوید که او در واقع آخرین بازمانده ی تبار قهرمانان وامپیرکش است و حالا وظیفه ی او است که «بافی» را آموزش دهد تا برای هدف مقدس، یعنی نجات دنیا از دست «خون آشام ها» آماده شود...

هاوارد هوگز شروع به ساختن موشکی استثنایی می کند. او با اختراع این موشک ما فوق تصور تبدیل به یک ابر قهرمان می شود. او برای پرواز دادن این موشک کارهای بسیاری انجام داده اما در عوض تلاشش به ثمر نشسته است...