آیلین؛ فیلمی در سبک مهیج روانشناختی به کارگردانی ویلیام اولدروید است. آتوسا مشفق، فیلمنامه این فیلم را بر اساس رمانی به همین نام نوشته خودش که در سال ۲۰۱۶ منتشر شد به رشته تحریر درآورده است. داستان در سال ۱۹۶۰ اتفاق افتاده و ماجرای زندگی دختر جوانی به نام آیلین را دنبال میکند که در یک کانون اصلاح و تربیت در نیوانگلند مشغول به کار است. هنگامی که مشاور جذاب و فریبنده به نام ربکا پا به زندان میگذارد، رابطهای عجیب میان این دو شکل میگیرد…
پس از یک شورش خشونت آمیز در جمعه سیاه، یک قاتل مرموز در پلیموت، ماساچوست، شروع به قتل مردم می کند...
مانک، یک کارآگاه باهوش که از اختلال وسواس فکری-عملی رنج می برد، برای حل یک پرونده آخر بازمی گردد. این پرونده مربوط به عروسی نامزدش، مولی، روزنامه نگار است...
همسر یک مرد متوفی به یک نقاشی مرموز شبیه او علاقه مند می شود. وقتی نقاشی شروع به ارعاب او می کند، باید تصمیم بگیرد که آیا نقاشی تسخیر شده است یا اینکه او دارد دیوانه می شود.
هنگامی که یک مدل مد در طی سقط جنین می میرد ، دکتر وی شروع به یک سری قتل های سریالی میکند. قربانیان بعدی از آژانس مدلینگی هستند که توسط آلباتروس اداره می شود و…
یک شرکت فیلم سازی دو بازیگر که اسم یکی بانتی هست که به هنر علاقه دارد و دیگری بابلی هست که نوشتن و خواند انگلیسی بلد نیست را برای یک فیلم انتخاب کرده ولی نمیداند نقش قهرمان رو به چه کسی بدهد چون...
روزهای پايانی جنگ جهانی دوم است. گريس استورات يک مادر کاتوليک است که به همراه دو فرزند کوچکش در يک خانه پرت زندگي ميکند. بچه ها، آن و نيکولاس يک نوع بيماری نادر حساسيت به نور دارند. بنابراين زندگی آنها با يکسری قوانين عجيب و پيچيده که برای محافظت آنها از اشعه آفتاب در نظر گرفته شده و...
این یک چاقوی شگفت انگیز است؛ فیلمی در سبک اسلشر کمدی به کارگردانی تایلر مک اینتایر است. وینی پس از نجات شهرش از قاتلی روانی آرزو می کند هرگز به دنیا نیامده بود. پس از این آرزو، او وارد یک جهان موازی کابوس وار می شود که بدون او همه چیز خیلی بدتر است…
در پی اتفاقات و مرگ های مرموزی که در ایستگاه اُکسو رخ می دهد، نایونگ به همراه چوی وو وون به دنبال کشف حقیقت می روند…
دختر مارش کینگ؛ فیلمی در سبک مهیج روانشناختی به کارگردانی نیل برگر بر اساس رُمانی به همین نام و با نقش آفرینی دیزی ریدلی است. یک جوان قصد گرفتن انتقام از مردی را دارد که مادرش را ربوده بود…