اسلیپی هالو یا شوالیه بی سر، فیلمی در سبک فانتزی ترسناک به کارگردانی تیم برتون است. جانی دپ، کریستینا ریچی، کریستوفر لی، میراندا ریچاردسون و مایکل گامبون از بازیگران این فیلم هستند. داستان فیلم برداشتی آزاد از داستان کوتاه «افسانه اسلیپی هالو» (۱۸۲۰) اثر واشینگتن ایروینگ است. در سال 1799 بازرس «ایچابود کرین» (جانی دپ) از پلیس نیویورک بر خلاف میلش به شهر کوچکی به اسم اسلیپی هالوو فرستاده می شود تا راز یکسری قتل ها را که در آنجا اتفاق افتاده حل کند. جسد تمام قربانیها در وضعیت بدون سر پیدا شده اند و افراد شهر معتقدند که روح “مرد اسب سوار بدون سر” که سالها قبل در آنجا کشته شده به قصد انتقام افراد شهر را می کشد….
دو پزشک پس از مشاهده تعقیب و گریزی در بیمارستان، وسواس خطرناکی برای به دست آوردن اثبات علمی وجود ارواح پیدا می کنند…
پی، فیلمی سورئالیستی مهیج روانشناختی به کارگردانی دارن آرونوفسکی است. داستان درباره یک نابغه به نام ماکسیمیلیان کوهن است که در نظریه اعداد کار میکند و اعتقاد دارد که جهان از عدد ساخته شده است. او برای بدست آوردن قابلیت پیش بینی بازار بورس از یک ابر کامپیوتر به نام «ایوکلید» (اقلیدس) استفاده میکند که معادلاتی را که بر اساس چند میلیارد متغییر درست کرده است حل کند. سر و کار ماکسیمیلیان رفته رفته با چند روحانی میافتد که اعتقاد دارند از طریق ریاضی میتوان به اسم اعظم خداوند پی برد. وی این مفهوم را پیگیری میکند…
آنا تمام دوران کودکی خود را صرف مراقبت از یک مرد مرموز می کند که پدرش است. او را در اتاق زیر شیروانی نگه میدارد چون تبدیل به هیولایی شده که...
جادوگر؛ فیلمی در ژانر فراطبیعی ترسناک به نویسندگی و کارگردانی رابرت اگرز است. در سال ۱۶۳۰، یک خانواده که اعتقادات قویای داشتند کشور خود را به مقصد نیوانگلند ترک میکنند. اما زمانی که پسر آنها ناپدید میشود، کشت و کار آنها هم ناگهانی از بین میرود…
هنگامی که مادری خانم خانواده گراهام از بین می رود، خانواده ی دخترش شروع به رها کردن اسرار رمز و راز و فزاینده وحشتناک در مورد نسبیت خود می کنند.
بابادوک، فیلمی ترسناک به کارگردانی جنیفر کِنت است. داستان فیلم در مورد مادری است که برای تنها فرزندش شب ها کتاب “آقای بابادوک” را میخواند و باعث میشود به طور ناخواسته هیولایی وارد خانه شود…
پناه بگیر ، فیلمی در ژانر تریلر روانشناختی درام به کارگردانی جف نیکولز و با بازی مایکل شنون و جسیکا چستین است. رویاها و توهمات نگران کننده ای به سراغ «کورتیس»، پدر خانواده، آمده است. او که به شدت تحت تاثیر این رویاها قرار گرفته و معتقد است آخر الزمان در حال فرا رسیدن می باشد، در حیاط پشتی خانه اش شروع به ساختن یک پناهگاه در دل زمین می کند، تا خانواده اش را در برابر طوفان محافظت کند. این کار باعث شده خانواده اش از هم بپاشد و اطرافیانش به سلامت عقل او شک کنند، اما او قصد دارد برای محافظت از خانواده اش این پناهگاه را بسازد…
در طی یک طوفان برف شدید ، یک راننده به خانه خود واقع در شهر دور افتاده کانادا که در آن متولد شده است ، برمی گردد.حوادث شب به سرعت به یک داستان تاریک از هویت های اشتباه ، تلاقی های مضاعف و خشونت های تکان دهنده تبدیل می شود…
بعد از ورود به یک اتاق بدون پنجره، یک رابط به آنها هشتاد دقیقه فرصت می دهد به یک سوال ساده پاسخ دهند. او سه قانون برای آنها تعیین می کند که در صورت نقض آنها رد صلاحیت خواهند شد: آنها نباید با او یا دربان مسلح صحبت کنند، باید برگه هایشان را سالم نگه دارند، و اتاق را ترک نکنند. او ثانیه شمار را فعال کرده و می رود. ماجرا از جایی شروع می شود که متقاضیان به برگههایشان نگاه میکنند و در میابند که برگهها کاملا خالی هستند.