شب هالووین فرا رسیده، اما لینکلن و بهترین دوستش، کلاید، نمی توانند بین مراسم خانواده لاود، جشن بزرگ یکی از دوستان خود و خوش گذرانی در شب هالووین یکی را انتخاب کنند و...
فرانسه سال 1789 درست قبل از انقلاب، سرآشپزی که توسط رییسش اخراج شده است با کمک زن جوانی، قدرت می یابد تا خود را از موقعیت خود به عنوان خدمتکار رها کند و اولین رستوران را در فرانسه تاسیس می کند و ...
این فیلم داستان دو برادر به نامهای اوزجان و سرجان را نقل میکند که برای پرداخت بدهیشان به نزولخور، از داییشان که به آنها مقروض بوده، پول میگیرند ولی این پول تقلّبی از آب در میآید و آنها را وارد راه بیبرگشتی میکند…
جیمز باند اصلی (نیون) پس از ماجرایی عاطفی با ماتاهاری، اعلام بازنشستگی می کند؛ اما وقتی معلوم می شود که سازمان تبهکاری بین المللی »اسمرش« قصد تسخیر جهان را دارد، به کار بر می گردد...
داستان درباره یک خرس قهوهای به نام بوگ است که اهلی شده و برای یک محیط بان کار میکند او با یک گوزن به نام الیوت آشنا شده و همین گوزن زندگی متمدن او را به هم می ریزد طوری که محیطبان مجبور میشود هر دوی آنها را به جنگل بازگرداند و آنها در تلاشی کورکورانه هستند تا از این جنگل فرار کرده و به شهر بازگدند در این میان یک شکارچی به دنبال آنهاست اما آنها با نقشه و با کمک یکدیگر تمام شکارچیان فراری میدهند اما به جنگل عادت کرده و دیگر به شهر باز نمیگردند...
یک افسر پلیس غیرسنتی برای تحقیق روی یک پروندهی قتل، وارد کلوپ اشرافی دهلی میشود که از افراد نجیب و پولدار جامعه تشکیل شده است. او در حین تحقیقات متوجه میشود چیزهایی فراتر از آنچه ظاهر نشان میدهد، وجود دارد...
یک معمار ، یک بازیگر , یک شاهزاده و یک مخترع روسی در حالی که سعی در رشوه دادن به یک مقام مالیاتی برای فرار از پرداخت مالیات های گزاف دارند ...
یک مهندس رباتیک به نام آرین که در یافتن عشق حقیقی ناکام مانده، عاشق دختری بینقص به نام سیفرا میشود ولی خیلی زود متوجه میشود او در واقع یک ربات است...
هنگامی که بِرَد یا فرانکلین (یک مرد جوان خیابانی،) مایکل تاونلی (یک سارق بازنشسته بانک) و تِروِر (یک روان پریش وحشتناک) خود را با برخی از ترسناک ترین و آشفته ترین عناصر دنیای جنایتکار، دولت ایالات متحده و صنعت سرگرمی درگیر می کنند، باید یک سری سرقت های خطرناک انجام دهند. برای زنده ماندن در شهری بی رحم که در آن نمی توانند به هیچ کس اعتماد کنند.
هنگامی که بِرَد یا فرانکلین (یک مرد جوان خیابانی،) مایکل تاونلی (یک سارق بازنشسته بانک) و تِروِر (یک روان پریش وحشتناک) خود را با برخی از ترسناک ترین و آشفته ترین عناصر دنیای جنایتکار، دولت ایالات متحده و صنعت سرگرمی درگیر می کنند، باید یک سری سرقت های خطرناک انجام دهند. برای زنده ماندن در شهری بی رحم که در آن نمی توانند به هیچ کس اعتماد کنند.